معنی از خواص دارچین
حل جدول
تعبیر خواب
اگر کسی بیند دارچین بسیار داشت، دلیل که غمگین و متفکر شود. اگر بیند دارچین می خورد غم اندوهش صعب تر بود. - محمد بن سیرین
اگر بیند دارچین جهت رفع علت می خورد و او را سود داشت، دلیل نیکی و صلاح است. - ابراهیم بن عبدالله کرمانی
لغت نامه دهخدا
دارچین. (اِخ) شهرکی است [به ناحیه ٔ کرمان] میان بم و جیرفت. آبادان و با نعمت بسیار. و از وی دارچینی خیزد. (حدود العالم).
دارچین. (اِ مرکب) شاخهای درختی است که منبع آن جزیره ٔ سیلان است. چوبی است معروف، سرخ رنگ، که در طعم شیرین و تندمیباشد و آن را قلم دارچینی نیز می گویند زیرا که ماناست بقلم در طول. || پوست درخت دارچین که آن را میکوبند و بصورت گردی در غذا میریزند. || یکی از اجزای روغن مقدس است که باید خیمه و آلات آن را بتوسط آن مسح نمایند. (قاموس کتاب مقدس).
دارچین. (اِخ) دهی است جزء دهستان گرمادوز بخش کلیبر، شهرستان اهر در چهل هزار و پانصدگزی راه شوسه اهر به کلیبر. کوهستانی. معتدل مایل بگرمی. مالاریائی و دارای 53 تن سکنه است. محصول آن غلات و سردرختی. شغل اهالی رزاعت و گله داری است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
خواص
خواص. [خ َوْاص ص] (اِخ) ابراهیم. از بزرگان صوفی است. رجوع به ابراهیم خواص شود.
خواص. [خ َ واص ص] (ع اِ) مردمان خاص.ضد عوام. (ناظم الاطباء). ج ِ خاصّه. نزدیکان. مقربان: احمد و شکر خادم تنی چند از خواص و طبیب و حاکم لشکر را بخواندند و گفتند... (تاریخ بیهقی).و خواص قوم او را نزدیک وی آوردند تا با وی سخن گویند مگر وی جواب دهد. (تاریخ بیهقی). چون دیدند که سلیمان [بن عبدالملک] را طبع خوش گشت و بساط انبساط گسترانید یکی از جمله ٔ خواص پرسید و گفت ملک این برمک را... (تاریخ بخارای نرشخی). تا چنانکه خواص مردمان برای شناختن تجارب بدان مایل باشند عوام به سبب هزل هم بخوانند. (کلیله و دمنه). و رسیدن آن بخواص و عوام... ظاهر دارد. (کلیله و دمنه).... نمودار سیاست خواص و عوام ساخت. (کلیله و دمنه). و دلهای خواص و عوام... بر طاعت و عبودیت بیارمید. (کلیله و دمنه).
بمطلع خرد و مقطع نفس که در او
خلاص جان خواص است از این خراس خراب.
خاقانی.
سلطان با خواص غلامان خویش حمله کرد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی). خبر بسلطان رسید با جمعی از خواص ممالیک خویش برنشست و بمدد جمع شد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی). احمد خوارزمی از جمله ٔ خواص حضرت نوح بن منصور سامانی بود. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی). لاجرم کافّه ٔ انام از خواص و عوام... (گلستان).
خاطر عام برده ای خون خواص خورده ای
ما همه صید کرده ای خود ز کمند جسته ای.
سعدی (طیبات).
|| وزرای مملکت. || دوست محرم. رفیق محرم. || مصاحب و خدمتکار محرم. پرستاران. خدمتکاران ممتاز. (ناظم الاطباء):
آب دارت ابر نیسان و خواصت آفتاب.
عرفی (از آنندراج).
|| خاصیت ها. منفعتها. فوائد. صفتها، چون: خواص فلان گیاه در طب. (یادداشت بخط مؤلف).
- علم الخواص، علمی است که در آن بحث از خواص مترتبه بر قراآت اسماء الهی و کتب الهی و قراآت ادعیه میشود چه بر این اسماء و دعوات، خواص مناسب با آنها مترتب است. (یادداشت بخط مؤلف). رجوع به کشف الظنون شود.
چائی دارچین
چائی دارچین. (اِ مرکب) رجوع به «چای دارچین » شود.
فرهنگ معین
(اِمر.) درختی است که بیشتر در هندوستان و چین می روید، جزو رده دولپه ای های جدا گلبرگ می باشد و همیشه سبز است. گل های منظم و سفید مایل به زرد دارد، پوست آن را هم که قهوه ای رنگ است دارچین می گویند که به عنوان نوعی ادویه خوشبو در بعضی از غذاهامی ریزن د. ا
فرهنگ عمید
درختی با شاخههای دراز و باریک و به شکل بوته، برگهای همیشه سبز، گلهای سفید و خوشهای، و پوست قهوهایرنگ که در مناطق گرمسیر میروید،
پوست خشکشدۀ این درخت که بهعنوان ادویه استفاده میشود و از آن اسانس میگیرند و در ساختن لیکورها نیز استعمال میشود،
فارسی به عربی
غرفه
خواص گیاهان دارویی
زکام را سود دارد. درد معده را که از سردی بود رفع می کند. بادها را بشکند. با زرده تخم مرغ درد رحم را سود دهد. ذهن را تیز کند. سینه را پاک کند. برای معده مفید است. برای تب ولرز مفید وگرمی بخش است. باسرکه علاج جوشهای شیری است. در مداوای اگزما مفید است. زداینده عفونت و علاج خلط است.
فرهنگ فارسی هوشیار
درختی است که در هندوستان وچین می روید، شاخه های آن دراز و باریک و بشکل بوته و بلندیش تا دو متر می رسد، که برای خوشبو کردن اغذیه بکار می رود
معادل ابجد
973